با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+ملاي شکمو
وقتي ملا جوان بود، پدرش او را به بازار فرستاد تا کله پاچه بخرد. ملا در راه گرسنه شد و تمام کله پاچه را خورد و دندانها و استخوانهايش را براي پدرش آورد. پدر ملا گفت: اين که استخوان خالي است پس گوش آن کو؟ ملا جواب داد: گوسفند بيچاره کر بود و گوش نداشت. پدر ملا گفت: پس بگو بدانم زبانش کو؟ ملا جواب داد: حيوان زبان بسته لال بود و زبان نداشت.
ملا جواب داد: گوسفند کور بود و چشم نداشت. پدر ملا گفت: پوستش کو؟ ملانصرالدين جواب داد: بيچاره کچل بود اما خدا را شکر دندانهاي سالم و محکمي داشت که آن را برايتان آورده ام. - لاهوت
+نزول آيه به ضرب چماق
سه نفر مسجدي ساختند. يکي محمد نام داشت و ديگري ابراهيم و سومي،موسي پس از آن، امام جماعتي را براي مسجدشان معين کردند. شبي امام جماعت در نماز مغرب سوره اعلي را خواند تا به اين آيه رسيد: صحف ابراهيم و موسي}؛ در کتب ابراهيم و موسي. آنکه محمد نام داشت، اسم خود را نشنيد و با خود گفت:حتما رفقاي من پولي به امام داده اند، که نامشان را در نماز مي برد.
به ناچار کيسه پولي را براي امام جماعت آورد و التماس دعا خواست، امام مقصودش را ندانست. آن مرد بار ديگر پولي به امام داد،باز تفاوتي حاصل نشد. - لاهوت
دفعه آخر بر در مسجد ايستاد، وقتي محل خلوت شد،چماقي بر فرق امام جماعت زد،سر امام شکست؛ امام پرسيد: چرا چنين مي کني؟ گفت: من مبلغي خرج کردم و مسجد ساختم و مبلغي هم به تو دادم؛ ولي تو تنها اسم رفقاي مرا مي بري و نامي از من به ميان نمي آوري. - لاهوت
+اسم مناسب
يکي از خلفاي عباسي که بسيار ظالم و ستمگر بود به يکي از نديمان خويش گفت: براي من لقبي پيدا کن که پسوند آن اسم اللّه باشد، مثل اَلْمُعتَصم بِاللّه، آن نديم پس از لحظهاي گفت: هيچ لقبي براي تو مناسبتر از «نعوذُ باللّه» نيست!
+قاف ، قوف ، قيف
دو نفر با يک ديگر رفيق بودند؛يکي ازآن دو،فضل و کمالش بيشتر بودو ديگري بهره چنداني از کمال نداشت. از بس که رفيف بي کمال بالاي منبر سخنان غلط مي گفت،روزي رفيق با کمال گفت:هر وقت بالاي منبر سخن بي قاعده و غلط گفتي،من سرفه مي کنم تا سخنت را اصلاح کني.تا اينکه روزي رفيق بي کمال بر بالاي منبر رفت تا سوره قاف را تفسيرکند؛لذا گفت: “قاف” از قضا رفيقش بي اختيار سرفه کرد.
رفيق منبريش به خيال آنکه آيه را غلط تلفظ نموده،گفت:”قوف”.اين بار رفيقش عمدا سرفه کرد تا اشتباهش را به او بفهماند. رفيق منبري گفت:”قيف”.دوستش بار ديگر سرفه کرد. رفيق منبري گفت:سرفه و مرگ ،خلاصه يا “قاف” يا “قوف” يا “قيف” - لاهوت
+تعجيل براي نماز
مؤذني اذان ميگفت و مردم به تعجيل و شتاب ، روي به مسجد مينهادند و براي صف نماز جماعت از هم سبقت ميگرفتند. ظريفي حاضر بود گفت: واللّه اگر مؤذن به جاي حَيّ عَلي الصلاة، حَيّ علي الزکات ميگفت، مردم در فرار از مسجد بر همديگر سبقت ميگرفتند! !
+دليل ترک نماز
فردي نماز نميخواند ، به او گفتند: چرا نماز نميخواني؟ جواب داد: مگر قرآن نميخوانيد؟ قرآن ميفرمايد: لا تقرَبو الصَّلاة ؛ نزديک نماز نشويد و بقيه آيه را که چنين است نخواند: لا تقرَبوا الصَّلاةَ و اَنتُم سُکري ؛ نزديک نماز نشويد در حالي که مستيد.
روايت است برخي از مردم در زمان ظهور هر جاي قرآن که به ضررشا باشد تفسير به راي مي کنند... - لاهوت
+درخت خربزه!!
شخصي اعرابي به مسجد رفت و در نماز جماعت شرکت کرد. امام جماعت سوره بقره را خواند. اعرابي بر اثر ايستان زياد، بسيار خسته شد. بدين جهت نمازش را رها کرد و رفت. بعد از چند روز ،در مسجدي به نماز جماعت اقتدا کرد. امام قرائت سوره فيل را شروع کرد، اعرابي فورا نمازش را شکست و پا به فرار گذاشت. گفتند:چرا چنين مي کني؟
گفت:آن امام سوره بقره را خواند،ما از پا افتاديم؛ واي به حال ما که اين امام مي خواهد سوره فيل را بخواند. درخت گِردکان با اين بزرگي درخت خربزه الله اکبر - لاهوت
+لا ، لي ، لو
مردي به نزد عالمي نحوي رفت تا حال برادر وي را جويا شود و از ترس اينکه مبادا در سوال خويش مرتکب غلط اعرابي شود،گفت: اخاک،اخيک،اخوک،ها هنا؟ برادرت کجاست؟ نحوي نز در پاسخ گفت: لا،لي،لو، ما هو حضر! نيست او حضور ندارد!
+منزلت شب قدر!
شخصي شنيد که در شب قدر هزار مرتبه سوره إِنّا أنزلناهُ، بايد خواند آن شب هزار مرتبه سوره مبارکه را خواند. متأسفانه إِنّا أنزلنا في ليلة القدر… ميخواند صبح آن روز او را ديدند که تسبيح در دست دارد و ميگويد هُ هُ هُ هُ … به او گفتند چرا چنين ميگويي؟ گفت: ديشب هُ إنّا أنزلناه را نگفتهام، اکنون دارم جبران ميکنم.
+در عهد حضرت عيسي (ع) شخصي مادر پيرش را در زنبيلي مي گذاشت و هرجا مي رفت، همراه خودش ميبرد. روزي حضرت عيسي او را ديد، به وي فرمود: آن زن کيست؟ گفت: مادرم است. فرمود: او را شوهر بده. گفت: پير است و قادر به حرکت نيست. پيرزن دستش را از زنبيل بيرون آورد و بر سر پسرش زد و گفت: اي بي شرم! تو بهتر مي فهمي يا پيغمبر خدا؟
+شخصي نزد آيت الله بروجردي رفت و گفت: يکي از طلبههاي شما جنسي را از مغازه من دزديده است.
ايشان در پاسخ فرمود : « آن دزد عبا و عمامهاي را هم از ما برده»
+يک روز علامه جعفري سوار تاکسي شده بودند در مسير راه نفس عميقي ميکشه و از ته دل ميگه: اي خداي من!
راننده تاکسي با اعتراض ميگه يه جوري ميگي اي خداي من که انگار فقط خداي شماست!!
ايشان در جواب فورا دو بيت از سعدي مي خواند:
چنان لطف او شامل هرتن است / که هر بنده گويد خداي من است
چنان کار هرکس به هم ساخته / کــــه گويا به غيري نپرداخته
+بهلول و مرد ثروتمند
شخص ثروتمندي خواست بهلول را در ميان جمعي به مسخره بگيرد. به بهلول گفت: هيچ شباهتي بين من و تو هست؟ بهلول گفت: البته که هست. مرد ثروتمند گفت: چه چيز ما به همديگر شبيه است، بگو! بهلول جواب داد: دو چيز ما شبيه يکديگر است، يکي جيب من و کله تو که هر دو خالي است و ديگري جيب تو و کله من که هر دو پر است.!