: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
سلام
از همون اول اجازه بدید بگم که این وبلاگ تقریباً حالت گروهی داره مطالب این پستها هم اجالتن از طریق چند تا از دوستان و خود من اگه مورد قبول باشه تامین می شه به همین خاطر تصمیم گرفتم که از این به بعد اسم کسانی که مطالب از طریق اونها تامین شده پای نوشته هاشون بنویسم .
************
رفته بودم سفری سوی دیار شهدا
که طوافی بکنم گرد مزار شهدا
به امیدی که دل خسته هوایی بخورد
و تبرک شود از گرد و غبار شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سر چشمه چشم
شرمگینم که نشد اشک نثار شهدا
خشکی چشم عطش خورده از آنجاست که من
آبیاری نشدم فصل بهار شهدا
چون نشد شمع که سوزد دل سنگم شب عشق
کاش می شد که شود سنگ مزار شهدا
آخرین خط وصایای دل من این است
که مرا خاک سپارید کنار شهدا
**********************
یادش بخیر این شعر را اولین بار توی مجله ای خونده بودم ، که راهیان نور داده بودن امروز هم برای چندمین بار اون را از نشریه اسوه نخبگان که به نقل از صبح نامه راهیان نور سال 1383چاپ کرده بود . خوندم و برای رنگین شدن این پست نوشتم . امیدوارم که حداقل اگه اون روزها نبودیم یا کوچیک بودیم و ازمون کاری بر نمی اومد حالا بتونیم با ادامه دادن راهشون اگر مثل اونها هم نیستیم حداقل مثل دشمنانشون هم نباشیم و راهشون را ادامه بدیم .
نوشته شده توسط :